میوه فروش کجا، تو کجا...
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ق.ظ
میوه فروش دوره گرد ، میوه را که ترازو میکرد، یکدانه میوه هم اضاف میگذاشت هر وقت از او میوه میخریدم چشم امیدم همیشه به فضلش؛ آن یک دانه میوه امیدوار بود.....
خدای من ، ای معبودم، ای خالق تمام هستی، ای زیباترین زیبایان، ای بخشنده ترین بخشایشگران، ای مهربان ترین مهربانان ... ، ای خدای نوازشگر، ای خدای گدا پرور...
عمریست که این گدا ، مشتری هر روزه توست و چشم امیدش را به فضل بی کرانت دوخته است. می دانم تو کریم تر از آنی که گدایی را از فضل و رحمتت نبخشایی.
پس خدایا تو را به فضلت می خوانم :
یا مَن لا یرجی اِلّا فَضلُهُ
یا مَن لا یُسئَلُ اِلاَّ عَفوُهُ
یا مَن لا یَُنظَرُ اِلاّ بِرُّهُ..
***
ای که امیدی نیست جز به نیکی او
ای که درخواست نشود جز گذشتش
ای که چشم داشتی نیست جز به نیکی او...
(دعای جوشن کبیر، بند20)
۹۳/۰۵/۰۲