یا انیس من لا انیس له
دوره راهنمایی که بودیم،دو موضوع،از موضوع های ثابت هر سال در درس انشاء بودند.
یکی ، تایستان خود را چگونه گذراندید و دیگری تعطیلات عید خود را چگونه گذراندید.
وبرایم جالب بود با این که موضوع تکراری وکلیشه ای بود اما خاطرات هیچگاه تکراری نشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع انشاء: عید خود را چگونه گذراندید؟
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
سالی که گذشت سال کبیسه بود،مادر خانه یک هفته ای سردرگمی داشتیم،نمی دانستیم سه شنبه عید هست یا چهارشنبه،بین علمای خانواده اختلاف نظر پیش آمده بود.
پدر میگفت اخبار گفته 72ساعت مونده به عید وحسابش که میکرد،عید چهارشنبه میشد.
مادر نه،میگفت : زن بقال سر کوچه گفته که زن حسنی*(این فامیل حقیقی نیست) که تو اداره برق هست گفته سه شنبه عید هست.
دیگر اعزای خانواده هم هرکسی به جبهه ای می پیوست،خلاصه جبهه چهارشنبه بر جبهه سه شنبه چربید.
صبح چهارشنبه بود که برای فرار از خانه تکانی، به خانه عمه خانم پناهنده شدم.
بیست دقیقه ای مانده بود به تحویل سال و طبق رسم هر ساله باید میرفتیم گلزار شهدا و سال خود را آنجا تحویل میکردیم ،طبق معمول این برادر خوش قول ما دیر کرده بود،عمه خانم از بس که روی مخ بنده رژه رفت وبدون وقفه جمله "الا دیدی دیر شد" را تکرار کرد که منم گاه گداری با او تکرار میکردم و قهقهه میزدم.
(الا دیدی دیر شد؟بهتون پیشنهاد میکنم 6بار سریع پشت سرهم تکرار کنید جالب هست.)
برادر سروقت رسید 15دقیه مانده به تحویل سال،باسرعت برق بلکه کمی بیشتر وسائل سفره را سوار ماشین کردیم.رکورد را شکستیم3دقیقه ای امامزاده حسن بودیم .
باز عمه خانم شروع کرد به رژه رفتن اما این بار با جمله ای به روز تر "الا دیدی سبزه یادمون رفت؟"
به دنبال آن دخترک سبزه فروش که سال قبل سبزه میفروخت، تمام گلزرا و امامزاده را گشتم، او را پیدا کردم
امسال آن دخترک قد کشیده بود.فکر کنم به سن تکلیف رسیده بود چون چادر مشکی به سر داشت،و تعداد سبزه هایی که برای فروش گذاشته بود نسبت به سال قبل بیشتر شده بود امسال هم مثل پارسال لباس نو نداشت.
امسال دخترک تغییر دیگری هم کدره بود او از نگاه مردمانی که او را ورنداز میکردند و با نگاهشان او را تحقیر میکردند،فرار میکرد و دورتر از سبزه هایش می ایستاد وتا زمانی که خریدار برای سبزه ها پیدا نمیشد به سمت صندوق فروش سبزه ها نمی آمد.
سبزه را خریدم وآمدم ،پیرمرد دقایقی قبل از تحویل سال چندبار پشت بلندگوها این دعای تحویل سال را دوره کرد، واقعا صدای زیبا هم نعمتی هست که به هرکس نمی دهند،اما ظاهرا پیرمرد سالهاست که از این نعمت بی بهره مانده است.
تلویزیون امسال هم همان تلویزیون بود اما، امسال یادشان رفته بود آنتن تلویزیون را باخود بیاورند تا تصویر حضرت آقا که هیچ حداقل سخنانش واضح وبدون برفک پخش شود.اینجاست که میگن سال به سال قربون پارسال
پس از اعلام تحویل سال 92 هرکسی مشغول کاری بود از رو بوسی بگیرید البته از نوع محارم تا خوردن میوه ها وشیرینی ها.12دقیقه از سال 92 میگذشت که من با 37 تا ونصفی آدم روبوسی کردم.تأکید میکنم همگی جزو محارم بودند.واقعا این هم رکوردی بود که میبایست در گینس چاپ شود.اما کیست که قدر بداند.آن نیم نفرش هم بچه3ساله ای بود که شیرینی به من تعارف کرد.
راستی دوستان یادم رفت سلااااااام....
حتما بنویسید که عید خود را چگونه گذرانیدید...
این هم عکس واقعی دخترک سبزه فروش قصه ما

بقیه عکس های تحویل سال 92 در ادامه مطلب
ببخشید اگر این پست کمی به پست قبلی شبیه هست اما چکار کنم ...
ـــــــــــــبی
ربطــــــــــــــــــــ :
به روزگار دشنام ندهیدکه روزگار همان خداست(زیرا وقتی به روزگار بد میگوئید در حقیقت به تقدیر وتدبیر خدا اعتراض میکنید).
(ازسخنان حکیمانه رسول خدا(ص)-کتاب گلستان حکمت)
